English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 213 (9429 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
open ended question U پرسش باز پاسخ
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
queried U که به کاربرامکان پرسش سول و دریافت پاسخ یا دستیابی به اطلاع مشخص طبق سوال میدهد
queried U زبانی در سیستم مدیریت پایگاه داده ها که امکان جستجو و پرسش و پاسخ در پایگاه داده ها فراهم میکند
queries U که به کاربرامکان پرسش سول و دریافت پاسخ یا دستیابی به اطلاع مشخص طبق سوال میدهد
queries U زبانی در سیستم مدیریت پایگاه داده ها که امکان جستجو و پرسش و پاسخ در پایگاه داده ها فراهم میکند
query U که به کاربرامکان پرسش سول و دریافت پاسخ یا دستیابی به اطلاع مشخص طبق سوال میدهد
query U زبانی در سیستم مدیریت پایگاه داده ها که امکان جستجو و پرسش و پاسخ در پایگاه داده ها فراهم میکند
querying U که به کاربرامکان پرسش سول و دریافت پاسخ یا دستیابی به اطلاع مشخص طبق سوال میدهد
querying U زبانی در سیستم مدیریت پایگاه داده ها که امکان جستجو و پرسش و پاسخ در پایگاه داده ها فراهم میکند
inquiry system U سیستم پرسش- پاسخ
interrogator responsor U دستگاه پرسش- پاسخ
resolveme this U این پرسش را پاسخ دهید
Excepting [With the exception of] two students, no one could answer the last question correctly. U به غیر از دو دانش آموز هیچ کس نتوانست آخرین پرسش را درست پاسخ بدهد.
Other Matches
reply [answer] U پاسخ نامه ای [پاسخ به پیام پست الکترونیکی ] [پاسخ زبانی دفاعیه]
interrogatively U بشکل پرسش بطور پرسش
answering U پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
answers U پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
answered U پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
answer U پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
voice answer back U یک دستگاه پاسخ صوتی که میتواندسیستم کامپیوتری را به یک شبکه تلفنی وصل کند تا پاسخ صوتی را به درخواستهای انجام شده از ترمینالهای تلفنی فراهم اورد
originated U با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originates U با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originating U با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originate U با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
it is inexpedient to reply U پاسخ دادن مصلحت نیست پاسخ دادن مقتضی نیست
questions U پرسش
querying U پرسش
questioned U پرسش
question U پرسش
item U پرسش
test item U پرسش
query U پرسش
queried U پرسش
items U پرسش
queries U پرسش
cross-examining U پرسش کردن از
poseur U پرسش دشوار
posers U پرسش دشوار
poser U پرسش دشوار
questioningly U پرسش کنان
interrogators U پرسش کننده
item analysis U تحلیل پرسش
inquiries U پرسش بازجویی
cross-examine U پرسش کردن از
poseurs U پرسش دشوار
cross-examines U پرسش کردن از
question mark U پرسش نشان
question marks U پرسش نشان
cross-examined U پرسش کردن از
inquiry U پرسش بازجویی
question U تردید پرسش
indirect question U پرسش غیرمستقیم
oblique question U پرسش غیرمستقیم
interogation mark U نشان پرسش
interrogatively U ازراه پرسش
item difficulty U دشواری پرسش
item selection U پرسش گزینی
item validity U اعتبار پرسش
leadingquestion U پرسش راهنما
questionary U پرسش نامه
in an interrogatory tone U با لحن پرسش
floorer U پرسش سخت
catechist U ازراه پرسش
questioned U تردید پرسش
point of interrogation U نشان پرسش
questions U تردید پرسش
interrogarive pronoun U ضمیر پرسش
cross-examination U پرسش و مقابله
cross-examinations U پرسش و مقابله
interrogator U پرسش کننده
catechise U از راه پرسش
catechize U از راه پرسش
questtioningly U پرسش کنل
debrief U پرسش کردن
debriefed U پرسش کردن
debriefs U پرسش کردن
item discrimination index U ضریب افتراق پرسش
quizzes U شوخی پرسش و ازمون
quiz U شوخی پرسش و ازمون
to overwhelm with questions U غرق پرسش کردن
circularize U پرسش نامه فرستادن
catechism U پرسش نامه مذهبی
catechize U از راه پرسش یاددادن
catechise U از راه پرسش یاددادن
catechisms U پرسش نامه مذهبی
leading questions U پرسش راهنمایی کننده
status enquiry U پرسش نامه وضعیت
this very question U دقیقا همین پرسش
leading question U پرسش راهنمایی کننده
inquiry U پرسش بازجویی رسیدگی
multiple choice item U پرسش چند گزینهای
leap frog test U آزمایش پرسش قورباغه
inquiries U پرسش بازجویی رسیدگی
multiple-choice U وابسته به پرسش چند پاسخی
She did not ask about this. U او [زن] دراین باره پرسش نکرد.
enquired U پرسش کردن جویا شدن
status enquiry U پرسش درخصوص وضعیت مشتری
enquires U پرسش کردن جویا شدن
inquire U پرسش کردن جویا شدن
inquired U پرسش کردن جویا شدن
in qviries r. to the accident پرسش هایی درباره آن رویداد
inquires U پرسش کردن جویا شدن
inquisitorial U مقرون به سخت گیری در پرسش
to pry into a person affairs U فضولانه در باره کسی پرسش کردن
to p angone with questions U با پرسش زیاد کسی را بستوه اوردن
to p any one with question U کسی را از پرسش زیاد بستوه اوردن
... if you don't mind my asking U ... اگر پرسش من [برای تو] ایرادی ندارد
this act provoked my inquiry U این کار موجب پرسش من است
interrogate U مورد پرسش یا بازرسی قراردادن استنطاق کردن از
interrogated U مورد پرسش یا بازرسی قراردادن استنطاق کردن از
interrogates U مورد پرسش یا بازرسی قراردادن استنطاق کردن از
interrogating U مورد پرسش یا بازرسی قراردادن استنطاق کردن از
catechetical U مبنی براموزش زبانی ازراه پرسش وپاسخ
catechetics U فن اموزش اصول دین بوسیله پرسش مسئله گویی
relational database management system U پرسش پایگاه داده ها که حاوی عملگرهارابط های است
open U به جای اینکه یک پرسش به آدرس تابع انجام شود
opens U به جای اینکه یک پرسش به آدرس تابع انجام شود
opened U به جای اینکه یک پرسش به آدرس تابع انجام شود
jump instruction U پرسش شرطی در صورتی که پرچم یا ثبات صفر باشند
maieutics U فن زنده کردن فکر نهایی شخص بوسیله پرسش وپاسخ
a penny for your thoughts <idiom> U [طریقه ای پرسش در مورد اینکه طرف مقابل به چی فکر می کند؟]
image U توانایی صفحه نمایش برای تولید تصویر با کیفیت خوب و بدون پرسش
images U توانایی صفحه نمایش برای تولید تصویر با کیفیت خوب و بدون پرسش
response U پاسخ
replies U پاسخ
no U : پاسخ نه
answers U پاسخ
replied U پاسخ
reply U پاسخ
replying U پاسخ
counterplea U پاسخ رد
responsions U پاسخ
item of written comment U پاسخ
answering U پاسخ
in reply to U در پاسخ
reaction [answer, commentary] U پاسخ
representation [statement] U پاسخ
response [commentary] U پاسخ
answered U پاسخ
answer U پاسخ
rebutter U پاسخ رد
statement U پاسخ
responses U پاسخ
respond U پاسخ
responded U پاسخ
responds U پاسخ
answerback U در پاسخ
replication U پاسخ
negative reply U پاسخ رد
in answer to U در پاسخ به
response threshold U استانه پاسخ
delayed response U پاسخ درنگیده
response time U زمان پاسخ
responsorial U پاسخ دهنده
discriminatory response U پاسخ افتراقی
distal response U پاسخ دوربرد
frequency respone U پاسخ فرکانس
right answer U پاسخ درست
correct response U پاسخ درست
pleas U پاسخ دعوی
running rate U اهنگ پاسخ
an a answer U پاسخ مثبت
anatomy response U پاسخ کالبدی
answer mode U حالت پاسخ
answerback U پاسخ برگشتی
plea U پاسخ دعوی
anticipatory response U پاسخ انتظاری
answering U پاسخ به یک سوال
solutions U پاسخ یک مشکل
solution U پاسخ یک مشکل
color response U پاسخ رنگ
conditioned response U پاسخ شرطی
consummatory response U پاسخ پایانی
content response U پاسخ محتوایی
image response U پاسخ تصویر
impluse response U پاسخ ایمپولز
manipulandum U ابزار پاسخ
operandum U ابزار پاسخ
moro response U پاسخ مورو
movement response U پاسخ حرکت
original response U پاسخ ابتکاری
popular response U پاسخ رایج
position response U پاسخ مکانی
preparatory response U پاسخ مقدماتی
response generalization U تعمیم پاسخ
answer U : جواب پاسخ
answer U : پاسخ دادن
response equivalence U هم ارزی پاسخ
response duration U مدت پاسخ
reflection response U پاسخ قرینه
replier U پاسخ دهنده
response intensity U شدت پاسخ
response amplitude U دامنه پاسخ
answer U پاسخ به یک سوال
response strength U نیرومندی پاسخ
early answer U پاسخ زود
answerable U پاسخ دار
answering U : جواب پاسخ
answering U : پاسخ دادن
answered U پاسخ به یک سوال
rejoining U پاسخ دادن
response set U امایه پاسخ
irresponsive U پاسخ ندهنده
response rate U سرعت پاسخ
response latency U نهفتگی پاسخ
answered U : جواب پاسخ
answered U : پاسخ دادن
response differentiation U تفکیک پاسخ
to make a response U پاسخ دادن
responded U پاسخ دادن
voice answer back U پاسخ سمعی
responds U پاسخ دادن
oracles U پاسخ مبهم
Recent search history Forum search
2از ظاهر کسی یا چیزی نمیشه به باطنش پی پرد
1این نوشته(پرسش خود را ارسال کنید) درست روی بخشی که فرمان جست وجو می دهد می افتد و مانع پیدا کردن معنای کلمات می شود. چه باید کرد
1معنی lead lag compensator
2شما اهل کجا هستید
0server can be brought online
0دانستن معنی چند کلمه فارسی به انگلیسی
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com